نیکاجوننیکاجون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نیکا جون هدیه ناز خدا

اولین روز دور بودن نیکا از مامانی

سلام نیکا جون.میخوام از روز 92/1212برات بنویسم .حدودا یه هفته ای بود که استرس این روز رو داشتم. روز و ماه خیلی خیلی زود میگذره به سرعت شش ماه مرخصی مامانی تموم شد.تا به این روز تمام تنها موندن نیکا بدون مامانی شاید روی هم رفته یه ساعت یا دوساعت بیشتر نمیشد.از اونجایی که تو شیر خودمو میخوری وشیشه هم اصلا نمیتونی بخوری کار رو سختر کرده بود.روز قبلش که دو ساعت پیش مامانیجون بودی یک ساعت گریه کرده بودی منم خیال کردم شاید دلپیچه داشتی بیخیال شدم و اما اولین روز کاری من بعد از تولد خوشگلم روز خیلی خیلی سخت وپر استرسی بود نه تنها گشنه مونده بودی کلی هم گریه کرده بودی.اون روز منم کلی گریه کردم .از روز دوم کاری یه ساعت رو پاس شیر میگرم میام پیشت ا...
15 اسفند 1392
1